اهل کوفه اینبار هم خیانت کردند چنان که امیرالمومنین آرزو داشت به مردن یا کشتهشدن از آنها جدا شود
همه گفتند ما او را یاری کنیم و نزد او جهاد کنیم و به کشتن تن دردهیم پیش او.
پس نوشتند:
«بر ما امامی نیست، روی به ما آور. شاید خدای ما را به حق جمع کند»
نامهها پی در پی میآمد، از یک تن و دو تن و سه و چهار تن.
امام علیهالسلام نیز وقتی این همه اصرار و پافشاری دید، خطاب به آنها نامهای نوشت:
«گفتار همه شما این است که امامی نداریم، سوی ما بیا! شاید خدا به سبب تو ما را بر هدایت و حق جمع کند. و من مسلم ابن عقیل را، سوی شما فرستادم و او را امر کردم تا حال شما را برای من بنویسد»
مسلم نامهای برای امام فرستاد و استعفا داد: «اما بعد، من از مدینه با دو تن دلیل روانه شدم و آنها راه را گم کردند و سخت تشنه شدیم. پس، چیزی نگذشت که آن دو بمردند و ما رفتیم تا به آب رسیدیم. و من این راه را به فال بد گرفتم. اگر رای تو باشد مرا معاف داری و دیگری را فرستی»
امام نیز خطاب به او نوشت:
«میترسم آنچه باعث تو بر نوشتن نامه سوی من و استعفا شده، ترس باشد و بس. به همان جانب که تو را فرستادم بشتاب» پس مسلم حرکت کرد.
مسلم در خانه مختار فرود آمد و شیعیان بدو روی آوردند و نزد او میآمدند. او نیز نامه حسین را بر آنها بخواند و آنها بگریستند.
هجده هزار از اهل کوفه با مسلم بیعت کردند.
و مسلم سوی حسین نامه نوشت و او را از بیعت خبر داد و به آمدن ترغیب کرد.
عدهای از مخالفان نعمان بن بشیر(والی کوفه) نرمی نعمان را طاقت نیاورده و خطاب به یزید نامه نوشتند:
«مردی فرست نیرومند که امر تو را تنفیذ کند که نعمان بشیر مردی سست است یا خویشتن را ضعیف مینماید »
عبیدالله حاکم کوفه شد و به کوفه درآمد:
عمامهی سیاه بر سر داشت و لثام بسته بود و روی پوشیده
و مردم را خبر رسیده بود که حسین به کوفه میآید: عجبم از این مردم ضعیف و سادهلوح
ابن زیاد به منبر رفت و گفت:
«من نیکوکار و فرمانبردارِ شما را چون پدری مهربانم و تازیانه و شمشیرم بر سرِ کسی است که فرمان مرا ترک کند و از پیمان من درگذرد. با این مرد هاشمی بگویید سخن مرا تا از غضب من بپرهیزد»
و مقصود وی از هاشمی مسلم بن عقیل بود
چون مسلم سخن عبیدالله شنید از خانه مختار بیرون شد و به سرای هانی شتافت.
و باز مردم با او بیعت میکردند تا بیست و پنج هزار مرد بیعت کردند و مسلم نامه سوی حسین فرستاد:
«پس در آمدن شتاب فرمای همان وقت که نامهی مرا میخوانی که همه مردم را دل با توست و دل به جانب آل معاویه ندارند»
هانی برای دفاع از مسلم و به جرم نگهداری او در خانه خود، به وضع بدی کشته شد.
فریاد «یامنصورامت» شعاری بود تا اهل کوفه را گرد یکدیگر برای یاری مسلم جمع کند، که بانگ این شعار در پس کشتهشدن هانی در شهر طنین انداز شد
مسلم گِرد قصر بگرفت و مسجد و بازار از مردم پر شد و پیوسته تا شب جمع گردیدند.
از سوی دیگر اشرافِ مردم از آن در قصر نزد ابن زیاد میآمدند و به او میپیوستند
و عبیدالله اشرافی را که با او بودند، امر کرد تا از بالای قصر بر مردم مشرف شوند و اهل طاعت را به آرزوها فریب دهند و اهل معصیت را تخویف کنند
و آنها چنین کردند.
و مردم چون گفتار روسا را شنیدند بپراکندند،
چنان که زن نزدیک پسر و برادر خود میآمد و میگفت:
«بازگرد! مردمِ دیگر که هستند، کفایت میکنند»
حسین به ابن عباس گفت:
«مسلم سوی من نامه نوشته است که اهل شهر بر بیعت و یاری من اجتماع کردهاند. عازم رفتن شدهام»
اما ابن عباس گفت آنچه را که همان شد ولی حسین را چارهای جز خروج از مکه نبود زیرا که به قول
خودش:
«به خدا سوگند، اگر من در چنان مکان کشته شوم، دوستتر دارم از اینکه حرمت مکه به من شکسته شود»
اما ابن عباس چه گفته بود
«اعتماد بر قول آنها نیست. همانها هستند که پیش از این با پدر و برادر تو بودند و فردا کشندگان تواند با امیر خود. اگر تو خارج شوی و این خبر به ابن زیاد برسد، آنها را به جنگ تو خواهد فرستاد و همانها که نامه برای تو نوشتند، از دشمن تو بر تو سختتر باشند.»
در آن شب که حسین میخواست صبحِ آن از مکه خارج شود. محمد ابن حنفیه نزد او آمد و گفت:
«ای برادر، اهل کوفه همانها هستند که میشناسی. با پدر و برادرت غدر کردند و میترسم حال تو مانند حال آنها شود. اگر رای تو باشد، اقامت کن. که در حرم از همه کس عزیزتر و قویتر باشی»
گفت:
«ای برادر، میترسم ابن معاویه مرا ناگهان در حرم بکشد و به سبب من حرمتِ این خانه شکسته شود»
محمد ابن حنفیه گفت:
«پس سوی یمن شو»
گفت:
«در اینکه گفتی، تاملی کنم»
چون سحر شد حسین به راه افتاد و خبر به محمد رسید: گریست، چنانکه طشت را از اشک پر کرد.
نزد او آمد و گفت:
«ای برادر! با من وعده دادی از آنچه از تو درخواست کردم، تامل فرمایی. چه باعث شد که به این شتاب خارج شوی؟»
و در اینجا حسین حرف آخر را زد و حجت را بر همه تمام کرد
گفت:
«پس از آنکه از تو جدا گشتم، رسول خدا به خواب من آمد و گفت ای حسین، بیرون رو! که خدا خواست تو را کشته بیند»
محمد گفت «انا لله و انا الیه راجعون»
پس مقصود از بردن زنان چیست؟
گفت که« پیغمبر به من فرمود خداوند میخواهد آنها را اسیر ببیند»
با او وداع کرد و گریست
و اینچنین حسین در اوج مظلومیت عازم کوفهای شد که حالا دیگر هیچکس پشت و پناه مسلم نبود
مسلم در مسجد با سی نفر بماند
چون چنین دید بیرون آمد، در این وقت با او ده تن بود
وقتی از ابواب کَنده بیرون آمد، کسی نماند. به این سوی و آن سوی نظر انداخت:
کسی ندید که وی را راهنمایی کند و خانهاش نشان دهد
مسلم سرگردان در کوچه های کوفه میرفت
نمی دانست کجا میرود
مسلم به خانه زنی رسید و خانه این زن همان و کشتهشدن مسلم در اوج مظلومیت با لب تشنه همان.
و این بود سرنوشت مردمی که پیوسته به آل محمد و خویشان او خیانت کردند
همانها که دسته دسته بیعت میکردند کار را به جایی رساندند که با تیر و سنگ بر پیکر مسلم میزدند مانند کفار. با اینکه او از اهل بیت پیغمبر بود. اما کوفیان مراعات حق رسول خدا را درباره ذریت او نکردند
مسلم خسته از زخمها در میان آن مردم فریبکار و خیانتکار تنها توانست کسی را سوی حسین فرستد و به او چنین پیغام دهد:
«با اهل بیت خود بازگرد! پدر و مادرم فدای تو، اهل کوفه تو را نفریبند! اینها اصحاب پدر تو هستند که آرزو داشت از آنها جدا شود به مردن یا کشته شدن»
« اهل کوفه با تو دروغ گفتند و لیس لِمکذوبِ رَای»
*برگرفته از نفس المهموم شیخ عباس قمی، ترجمه ابوالحسن شعرانی و بازنویسی یاسین حجازی
یک درصد از تولید علم جهان در دست ایرانیان
بر اساس تلاش دانشمندان، اعضای هیات علمی و پژوهشگران، ایران در سال 2009 از نظر تولید علم به مرتبه 22 ارتقاء پیدا کرده است. دکتر جعفر مهراد سرپرست پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC ) در گفتگو با پایگاه خبری کتابداری و اطلاع رسانی ایران (لیزنا)، گفت: بر اساس تلاش دانشمندان، اعضای هیات علمی و پژوهشگران، ایران در سال 2009 از نظر تولید علم به مرتبه 22 ارتقاء پیدا کرده است.
* تعداد تولیدات علمی دانشمندان ایرانی در سال 2009 میلادی 16978 مقاله است که در مجلات معتبر بین المللی به چاپ رسده است.
* ترکیه در کجای این جدول قرار دارد: ترکیه با تولید 25440 مقاله در سال مزبور مقام 18 جهان را از نظر تولید علم به خود اختصاص داده است. بعد از ترکیه کشورهای سوئد، لهستان و بلژیک به ترتیب با تولید 23374 مقاله، 22325 مقاله و 21102 مقاله در مرتبه های 19 تا 21 قرار دارند.
* 5 کشور برتر در تولید علم جهان : آمریکا، چین، آلمان ، انگلستان و ژاپن در سال 2009 به ترتیب با تولید 470877، 134482، 115310 و 113277 مقاله به ترتیب رتبه های اول تا پنجم را به خود اختصاص داده اند. * آمریکا به تنهایی 28 درصد تولید علم جهان را در دست دارد.
* رتبههای 6 تا17 تولید علم جهان: کشورهای فرانسه، کانادا، ایتالیا و استرالیا به ترتیب رتبه های 6 تا 10 جهان را از نظر تولید علم به خود اختصاص داده اند. بعد از کشورهای یاد شده، هندوستان (رتبه 11)، کره جنوبی (رتبه 12)،هلند (رتبه 13)، برزیل (رتبه 14)، روسیه (رتبه 15)، سوئیس (رتبه 16)، تایوان (رتبه 17)، را از آن خود کرده اند.
* آهنگ رشد تولید علم در ایران: علیرقم برخی کاستیها مانند کمبود بودجه و اعتبارات پژوهشی در اختیار دانشگاهها و موسسات پژوهشی، عملکرد علمی ایران در سال 2009 بهتر شده است. آهنگ رشد تولید علم در سال های اخیر تضمین شده و با قدری توجه بیشتر به بودجه های پژوهشی میتوان برای آهنگ رشد بیشتر علم برنامهریزی کرد.
* 1 درصد از تولید علم جهان در دستان ایرانیها: در حال حاضر آهنگ رشد تولید علم ایران به حد یک درصد تولید علم جهانی رسیده است و سهم ترکیه از کل تولید علم جهان 1.5 در صد است.
* کشورهای بعد از ایران کدامند: اسکاتلند و کشورهای اتریش، دانمارک، یونان، فنلاند، مکزیک و نروژ در رده های بعد از ایران قرار دارند. اسکاتلند که به طور مشخص و مجزا از کشور انگلستان مورد محاسبه قرار گرفته با تولید 16709 مقاله بعد از ایران در جایگاه 23 جهان نشسته است.
* و خوشبختانه ما از رژیم اشغالگر قدس بالا زدیم: رتبه رژیم اشغالگر قدس 25 بوده و در سال 2009 میلادی 14542 مقاله تولید کرده است.
فرد را از روی حق بشناس نه از روی افراد!
حق چیست و چگونه میتوان افراد را از روی حق، شناخت؟ مرز میان حق و باطل چیست؟ انسان محق کیست و انسان باطل چه ویژگیهایی دارد؟ چرا باید از شناخت حق از روی افراد رویگردانی کرد؟ چرا همیشه حق با سختی همراه است و باطل با شیرینی؟ پیامدهای کوتاهی در پیروی از حق چیست؟ تاثیر منحرف کننده پیروی کورکارانه از اشخاص به جای پیروی از حق کدام است؟ چرا مولا علی حق است و هیچگاه از حق جدا نیست؟ و بسیاری سوالات دیگر که در تفکر پیرامون موضوع حق به ذهن انسان خطور میکند.
آنچه موجبات نگارش این مطلب گردید، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع جوانان و دانشجویان قم بوده است. قطعا رهبر با نظر به جوشش بیشتر حق و حقگرایی در میان جوانان، سخن از حق و حقیقت را در بین این جمع پرشور مطرح نمودهاند. شاید که رهبر با عنایت بر آیه 13 سوره کهف، آنجا که میفرماید: "آنها جوان مردانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایت آنها افزودیم" و از آنجا که در سن جوانی، «بدن»، نیرومند و «احساسات»، پرجوش و «عواطف»، پرخروش است و از نظر جنبه های روحی، قلب جوان، آماده پذیرش نور حق و کانون محبت و سخاوت و عفو و گذشت است(تفسیر نمونه، جلد 12(سوره کهف، آیه 13) ص 360)، بسیاری از سخنان مهمشان در باب مسائل مملکتی و توجه به درونسازی را برای بازگو کردن در جمع جوانان مطرح نمودند. اینک پیرامون مسئله حق و باطل مباحثی مطرح خواهد شد.
حق و باطل در اندیشه اسلامی
اندیشه اسلامی به ما نگاهی مبتنی بر تفکیک حق و باطل میدهد. تعریف حق و باطل، خود قصهای دراز دارد اما اجمالاً میتوان بر اساس این دو مفهوم، نسبت انسان و دین نابالهی را چنین ترسیم کرد: خداوند ـ که مصداق کامل یا تنها مصداق حقیقی حق استـ برای بازداشتن انسان از باطل دو چیز به او داده است. اول، عقل و فطرتی که خودبهخود به «حق» تمایل دارد؛ دوم وحی و سنتی که برآمده از «حق» و راهنما بهسوی «حق» است( فأقم وجهک للدین حنیفاً، فطره الله التی فطر الناس علیها ـ روم / 30). اینگونه است که انسان هیچگاه نمیتواند بهانهجویی کند و آنجا که به راه باطل کشیده شد، از غفلت خود اوست. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در بخشی از سخنانشان به غفلت برخی انقلابیون سابق از راه خدا و گرفتاری در دام دنیا اشاره نمودند. با کمی دقت در کلام رهبر روشن میشود که سخنان ایشان برآمده از متن قرآن و کلام ناب خداوند است.
حتی فریفته شدن انسان جاهل نیز از آن روست که باطل در لباس حق درمیآید، (نهجالبلاغه، خ 38). میتوان گفت اکتفای انسان به بُعدی از ابعاد حق و بیتوجهیاش به حق با تمام ابعاد و جامعیتش است که او را به مسیر باطل میاندازد. هر آرمان و مسلکی که بنیآدم را فریفته چه آزادی لیبرالیستی، چه عدالت مارکسیستی، چه معنویت مقدسمآبانه و … ضرورتاً بهرهای هرچند ناتمام از حق داشته و باز انزجار بشر از تمام این مسلکها هم بهسبب نقصی است که نسبت به حق مطلق داشتهاند. اینگونه، میتوان تاریخ بشر را به قول شهید آوینی، «ماجرای تجدید یا نقض عهد بشر با محبوب فطری حقیقی» دانست که نهایتاً به قول شهید محمدباقر صدر به یافتن آن محبوب حقیقی در نظام ناب دینی در پایان تاریخ منجر میشود و تا پیش از آن، فطرت حقجوی انسان همواره حکم تشنهای را دارد که به طرف سرابها (باطلهای حقنما) میرفته است. بنابراین این باطل حقنما (یا باطل آمیخته به حق، یا حق ناقص) به تناسب درک و خواسته ابنای بشر، جلوههای گوناگونی دارد. وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَـکْـتُمُوا الْحَقَّ وَ اَ نْتُمْ تَعْلَمونَ؛
حق را با باطل مخلوط نکنید، و حقیقت را با اینکه مىدانید، پنهان نکنید(سورهبقره،آیه42).
چهره واقعی حق در کلام امیرالمومنین علیه السلام
آن کس که میخواهد حق را بشناسد باید چهره حق را در سیمای نورانی علی علیه السلام به تماشا بنشیند آنگاه که رسول خدا«صلی الله علیه وآله» فرمود:«علی مع الحق و الحق مع علی...علی علیه السلام با حق است و حق با علی علیه السلام است. علی علیه السلام هیچگاه از حق جدا نیست و حق همیشه با اوست". مسلما فرمایشات آنحضرت پیرامون حق وباطل میتواند نمای حقمدارانه شخصیت والای امیرالمومنین علیه السلام را روشنتر کند و قطبنمایی باشد که در بیابانهای پرغبارِ حیرت، مسیر صحیح حرکت به سمت هدف را مشخص سازد. از این رو گوشهای از فرمایشات ایشان پیرامون حق و باطل را بیان خواهیم کرد.
امام علی علیه السلام فرمود: حق، راه بهشت است و باطل، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کنندهاى است.( نهج السعادة، ج 3، ص 291.)
امام على علیهالسلام : هر کس باطل را یارى کند، به حق ستم کرده است. (غررالحکم، ح 6041.)
امام علی علیه السلام: هان! میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست. از آن حضرت درباره معناى این فرمایش سؤال شد. امام انگشتان خود را بههم چسباند و آنها را میان گوش و چشم خود گذاشت و آنگاه فرمودند: باطل این است که بگویى: شنیدم و حق آن است که بگویى: دیدم. (نهج البلاغه، از خطبه 141.)
امام علی علیه السلام: حق، شمشیر بُرَّندهاى است بر ضد اهل باطل.( عیون الحکم والمواعظ، ص 28)
امام علی علیه السلام: اى مردم! اگر در یارى حق کوتاهى نمىکردید و در خوار ساختن باطل سستى نمىنمودید، کسانى که همپایه شما نیستند، در شما طمع نمىکردند و هیچ قدرتى بر شما مسلط نمىشد.( نهج البلاغه، از خطبه 165)
تعریف حق و باطل
حق چیست؟حق چیزى است که نقیض باطل است، از دیدگاه لغت،حق به طور کلى بهامر و چیز ثابت و پایدار گفته مىشود،باطل در مقابل آن به چیز غیر ثابت،ناپایدارو غیر دائمى،موقت،گذرا و هر تعبیر دیگرى که مناسب باشد،گفته مىشود(لسان العرب).
حق در اصطلاح عبارت است از آن واقعیت ثابت که از نوعى بایستگى و شایستگى برخوردار بوده باشد و بالطبع باطل در مقابل آن قرار میگیرد.
کلام آیتالله خامنهای در ارتباط حق و باطل
در تکمله مباحث فوق، کلام رهبر معظم انقلاب در دیدار با بسیجیان قم نیز مهر تاییدی است بر ضرورت شناختن افراد از روی حق و نه شناختن حق از روی افراد. ایشان میفرمایند: "همان طور که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) فرموده بود: «لا یعرف الحقّ بالرّجال»؛ با چهرهها نمیشود حق را تشخیص داد. یک چهرهى موجه محترم است، مورد قبول است، مورد تکریم است؛ اما او نمیتواند شاخص حق باشد. گاهى چهرهى موجهى مثل بعضى از صحابهى پیغمبر راه را عوضى میروند، اشتباه میکنند. باید حق را شناخت، باید راه را تشخیص داد تا بفهمیم این شخص حق است یا باطل. هر که از این راه رفت، حق است؛ هر که از راه حق نرفت، مردود است. حق را باید شناخت."
حشرهکش فتنهکش88
قابل استعمال برای میکروبهای سیاسی و اجتماعی!!
بحث از میکروبهای سیاسی و اجتماعی، فتح الباب جدیدی است برای مباحث جدیدتری در باب شیوههای براندازی انواع حشرات، آفات و قارچهایی که مثل کنه به آدم میچسبند و به قصد براندازی نسل آدمیت، فتنه ایجاد میکنند.
به نظر بسیاری از محققان کنونی، میکروب و ویروس میتواند در دایره وسیعی از انواع آفات، قارچها و بخصوص حشرات موزی وجود داشته باشد. بازهم همان محققان قبلی که در موسسات تحقیقاتی رازی و سعدی و غیاث الدین جمشید کاشانی مشغول به فعالیتند، معتقدند که بعضی از این میکروبها که در بدن حشرات موزی وجود دارند، بسیار خطرناک بوده و باید برای از بین بردن آنها از حشرهکش های بسیار قوی ضد فتنه و آفات استفاده شود. آنها یک بار دیگر هم معتقد شدند، این حشرات خطرناکند و ممکن است سال به سال بر اثر تغییرات جوی در قارات همسایه، مدلهای اروپایی و آمریکایی آنها نیز به کشور خوش آب و هوای ما به دلیل محیط چهار فصلش(آدمهای دم دمی مزاج پیرو حزب باد) مهاجرت کنند.
این نظرات محققانه، دانشجویان و دانشمندان و دانش پروان و دانشیاران و دانش به دوش کشان خون دل خور متعصب وطندوست را که تا به حال در خواب تشریف داشتند به فکر انداخت تا هر چه سریعتر حشرهکشی با سموم بسیار قوی بسازند که در سالهای آتی، همزمان با حرارت و برودت هوا در ایام انتخابات و انتصابات بتوانند از شر میکروبها و آفات موجود در حشرات موزی راحت شوند. آنها نام محصول تولیدی خود را با وجود محصولات متنوعی که هم اکنون در بازار وجود دارد از قبیل حشرهکش و سوسککش تار ومار، اَتک، و انواع چسبها و گچهای سوسککش و موشکش، حشرهکش فتنهکُش88 گذاشتند. ما هم به دلیل زحمات علمی فراوان آزمایشگاهی شبانهروزی این عزیزان در تجربه میزان قدرت میکروب و آفات انواع حشرات موزی موجود در کشور که گاه و بیگاه از مخفیگاه خود بیرون میآیند و مردم را با نیش زهرماریشان اذیت و آزار جسمی و روحی میدهند، تصمیم گرفتیم تا اولین حشرهکش فتنهکُش88 را تبلیغات آبرومندی کنیم.
فتنهکش 88* (حشرهکش سوسککش)
حشرهکش فتنهکش 88 با فرمولی پیشرفته و پایدار برای از بین بردن فوری و خارق العاده سوسک، مورچه، بید و سایر حشرات خزنده و گزنده داخلی و خارجی قابل استفاده است(لازم بذکر است بر روی بستهبندی این محصول آمده است که برای خزندگان داخلی و خارجی اثر یکسانی دارد چون سم استفاده شده در آن از زهر عقربهای بیبیسی، سیانان و VOA گرفته شده)، البته حتما میدانید محققان زحمتکش ما بیخود و بیجهت زهر این عقربهای جَراره را بیرون نکشیدهاند که، بلکه پشتوانه این کار تحقیقاتشان بوده. آنها در آزمایشگاهها و پالایشگاهها و آرایشگاهها و پیرایشگاههای پیشرفته خود به این نتیجه رسیده بودند که اگر از زهر عقرب برای تولید حشرهکش استفاده شود، اثر بسیار قدرتمندی خواهد داشت. خوشبختانه، در پی بیرون آمدنهای حشرات موزی در سال گذشته، انواع مهلک آنها شناسایی شده و به دام افتادند و آخر سرش هم محققان ما توانستند کمی از زهر آنهارا با هزار زور و زحمت استخراج کنند تا به عنوان سمی خطرناک بر ضد خودشان استفاده شود(اینقدر سرگرم توصیف این زهرعقرب شدیم که یادمان رفت مثلا داریم تبلیغ یک محصول را میکنیم)
هشدار: بهتر است برای از میان بردن پشه، مگس و سایر حشرات بالدار و دُمدار و سُمدار از اسپری حشرهکش فتنهکش موسوم به «فتنه اخیر» استفاده نمایید.
طرز استفاده:
حشرهکش نامبرده را میتوانید مستقیما روی حشرات خزنده و یا سطوح محل عبور(حرام خورآباد، دلارگیرآباد، خانه تیمی، خانه غیرتیمی، سران فتنه، دستان فتنه، سمهای فتنه یا هر جای دیگر فتنه)، گوشهها، شکافها، هتلها، ویلاها، و مخفیگاه آنها اسپری کنید.
تاریخ انقضا: تقریبا یکسال و چهارماه پس از تولید (فعلا توانستهایم در مدت زمان نامبرده فتنه را خاموش کند و ممکن است در آینده دوباره یک وقتهایی سر از سوراخ بیرون بیاورند که بلید به سرعت از اسپری حشره کش استفاده کنید.)
فرمول:
بیونخبگان 10/0%
متابولیت عقربهای شبکهای 50/0%
ایزومرهای مردمی 40/99%
* فتنهکش 88 یک علامت تجاری ثبت شده است
ساخت شرکت شیمی مردمان قهرمان
تلفن دفتر مرکزی برای نظرات و پیشنهادات 0985511021
www.fetnekosh88.ir (دامِینِش حتما باید .ir باشه چون ما دامین .us و ..UK و .FR و بقیه موارد رو اصلا قبول نمیکنیم)
امیدواریم همواره با استفاده از این محصول؛ در آرامش خاطر زندگی کنید و روزهای خوبی داشته باشید.
شهر بصیرت، میزبان ولایت
سه شنبه، روز ورود رهبر به قم بود. در این روز، مردم را دیدم که چون موجی میخروشیدند و به دور نگینی همچون رهبر گرانقدر انقلاب اسلامی، حلقه زده بودند. لحظاتی را دیدم که مریدان حق، دست های خود را وسیلهای برای نزدیکتر شدن به مرادشان قرار داده بودند و همان گونه که همه وجودشان به سوی رهبر بود، اشک میریختند. دوربین های زیادی، قیام بهاری مردم قم در فصل پاییز را در دفتر تاریخ ثبت کردند ولی دیدن این لحظات با چشم سر کجا و دیدن تصاویر با چشم دوربین کجا؟ امروز، مردم در مراسم استقبال از امام خامنهای سنگ تمام گذاشتند چه آنها که خودشان را به خیابانهای شهر رسانده بودند و چه آنهایی که فرصت حضور را از دست داده بودند. خطاب به همه مردم ایران میگویم که حتما دیدید اهل قم برای استقبال از امامشان چگونه از دل و جان مایه گذاشتند و چگونه از سحرگاه در انتظار دیدن یار بودند و چگونه از عطر حضور مولایشان سرمست شده بودند؛ پس شاید در دل به این فکر افتادید که واقعا جایتان خالی بود در میان این مردم خداجو تا شما هم مثل قطرهای در دریای عظیم مردم ولایتی قم محو شوید.
رهبر عزیزم، قدم بر چشم ما گذاشتی و بر ما منت نهادی که بر دیدگان ما پا نهادهای و ده روز به شهر ما مهمان شده ای! مهمان که نه، که شما خود میزبانی، این روزها حرف دل همهی مردم قم همین است. حرف خالصانهای که هر کدامشان دوست داشتند به تنهایی آن را در مقابل رهبر به زبان بیاورند.
رهبرم، ما مردم قم هم فهمیدیم که امروز شوری دیگر در دلتان برپا شد. شوق و شعف از دیدار دوباره مردم انقلابی قم کاملا در چشمان نورانیتان موج میزد و دیدن این صحنه برای ما قمیها چنان شیرینی وحلاوتی داشت که حاضر بودیم تا شب بایستیم و فقط چهره سراپا نور شما را نظاره کنیم. ما از دیدن چهره رهبرمان به وجد میآییم و آنقدر دلشاد و سرخوش میشویم که تمام غصه های دنیا را در یک نگاه او فراموش می کنیم. از این همه شور و شوق هر چه بگویم کم گفتهام و به نظرم چشمهای اشکآلود ما بهتر میتواند هوای دلهای منتظرمان را وصف کند.
رهبر عزیزم، از اینکه شهر قم را شهر بصیرت و خاستگاه انقلاب اسلامی توصیف کردید و بار دیگر بر انقلابی بودن این مردم صحه گذاشتید، سپاسگزاریم. اماما، ما تا پای جان بر رسالت مقدسمان در پشتیبانی از انقلاب اسلامی و سپردن آن به صاحب حقیقیش، حضرت صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف ایستادهایم. و به شما اطمینان میدهیم که تا آن لحظه وعده داده شده، هرگز از پا ننشینم و بر رسالت الهی خویش پایدار باشیم. ما تا لحظه ظهور مولایمان، از جان و دل، حامی رهبرمان آقا سیدعلی خامنهای هستیم و هیچ وقت نخواهیم گذاشت که رهبرمان از ما به سرورمان حضرت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف شکایت برد.
فرمودید که وحدت کلمه را حفظ کنید، دستاوردهای جدیدی وارد حوزه علمیه نمایید و نهضت تولید علم را هرگز به دست فراموشی نسپارید. می خواهم بگویم، رهبرم، من و شاید بسیاری از هم نسلی های من، تمامی تلاش ها و تولیدات علمیشان را به حضرت صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف تقدیم میکنند و این نشانه توجهشان به پیشرفت علمی انقلاب اسلامی است و ما به شما اطمینان میدهیم، جوانان امروز انقلاب اسلامی و بخصوص جوانان با استعداد قمی هرگز راه کسالت و تنبلی را در پیش نمیگیرند و هر روز بیش از پیش بر این جهاد و کوشش علمیشان خواهند افزود.
رهبرا، از خدا میخواهیم تا انقلاب حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف، وجود نورانی شما را برای مسلمانان ایران و جهان به سلامت دارد و ظهور آن منجی یگانه را بر ما نزدیک فرماید. ای نایب حضرت موعود، تا آن روز که آفتاب حضور دوازدهمین نور ولایت بر این سرزمین تابش کند، این دعای هر روز و هر شب ماست.
اللهم عجل لولیک الفرج و احفظ امامنا الخامنهای
برای کسی که مدتهاست ندیدمش
برای کسی که مدتهاست (نزدیک به چهارماه) به دیدار معشوق نرفته، حرف زدن از علاقه و محبت خجالت آور است؛ اما امروز پا گذاشته ام روی شرمندگی و احساس و میخواهم از او بنویسم. می خواهم به او بگویم که دلم برایت تنگ شده برای تو که عشق و ایمان را به قلب من هدیه دادی و مرا از سردرگمی و هیجان های جوانی به راه ثبات و پایداری رهنمون کردی. دلم برای روشن شدن چشمانم به جمال نورانیت تنگ شده است.
امروز روز تولد توست و من باز هم نتوانستم به دیدارت برای عرض تبریک بیایم
این را از سر بی محبتی ندان که بند بند وجودم برای دیدنت لحظه شماری می کند
مگر می شود دوستی روز تولد دوستش را فراموش کند، من نیز از راه دور تبریک میگویم.
بارگاهی که به شهر قم به پاست،
هم برای نجف هم کربلاست،
خاک اورا غرق بوسه می کنم،
چون که جای پای اربابم رضاست
یا فاطمه معصومه، خانم مهربانم
امانتی در راه دارم که از تو میخواهم به سلامت داریش
باز آمد بوی ماه مدرسه
مادر از صبح زود با دلهرهای که طعمش شیرین بود از خواب بیدار شده و همه چیز را از گرفتن لقمه نان و پنیر و گردو تا مرتب کردن کیف و کفش و لباس بچه ها آماده کرده بود. مادر خوشحال بود از اینکه یک بار دیگر بچههایش مدرسه رفتن را آغاز می کنند و کمی دلخور بود از اینکه او دیگر بزرگ شده و این روزهای شیرین را تجربه نمی کند.
شاید امروز خیلی از ما به فقط به بچهها توجه داشتیم که مدرسه رفتن را با اول مهر آغاز کردند و به دلتنگی کوچکی که در گوشه دلمان ایجاد شده بود زیاد توجه نداشتیم. اما حقیقتا ما هم دلتنگ مدرسه شده بودیم و این یک امر طبیعی است زیرا یکی از زیباترین تجلیهای علم آموزی آغاز کردن راه در اول مهر است.
امروز که از تلویزیون، بچه مدرسهای ها رو با لباس های فرمشون نگاه میکردم، ناخودآگاه یاد شعر زنده یاد قیصر امین پور افتادم و اول مهر و حضور و غیاب دانش آموزان، حاضر گفتن بچه ها و مکث ها و دوباره خوانی اسامی، حسی ملموس و طبیعی را از مدرسه و کلاس در ذهنم پدید آورد. مرور این شعر شاید برای شما هم تجدید خاطره باشد.
باز هم اول مهر آمده بود
و معلم آرام
اسم ها را می خواند:
- اصغر پور حسین!
پاسخ آمد:
- حاضر
- قاسم هاشمیان!
پاسخ آمد:
- حاضر
- اکبر لیلا زاد
... -
پاسخش را کسی از جمع نداد
بار دیگر هم خواند:
- اکبر لیلا زاد
پاسخش را کسی از جمع نداد
همه ساکت بودیم
جای او این جا بود
اینک اما، تنها
یک سبد لاله سرخ
در کنار ما بود
لحظه ای بعد، معلم سبد گل را دید
شانه هایش لرزید
همه ساکت بودیم
ناگهان در دل خود زمزمه ای حس کردیم
غنچه ای در دل ما می جوشید
گل فریاد شکفت
همه پاسخ دادیم:
- حاضر!
ما همه اکبر لیلا زادیم!
وقتی هنوز هم شهدای گمنام و گلگون کفن ایران زمین گاه به گاه تفحص میشوند و مردم باز هم عاشقانه و لبریز از اشک و آه در تشییع پیکر پاک فرزندانشان حاضر می شوند، شایسته است که گفته شود ما همه اکبر لیلا زادیم! اول مهر فرصتی بود تا هم خاطرات روز اول زنده شود و هم در هفته دفاع مقدس یادی از فرزندان شهید این مرز و بوم کنیم.
عزت زیاد و التماس دعا