فرد را از روی حق بشناس نه از روی افراد!
حق چیست و چگونه میتوان افراد را از روی حق، شناخت؟ مرز میان حق و باطل چیست؟ انسان محق کیست و انسان باطل چه ویژگیهایی دارد؟ چرا باید از شناخت حق از روی افراد رویگردانی کرد؟ چرا همیشه حق با سختی همراه است و باطل با شیرینی؟ پیامدهای کوتاهی در پیروی از حق چیست؟ تاثیر منحرف کننده پیروی کورکارانه از اشخاص به جای پیروی از حق کدام است؟ چرا مولا علی حق است و هیچگاه از حق جدا نیست؟ و بسیاری سوالات دیگر که در تفکر پیرامون موضوع حق به ذهن انسان خطور میکند.
آنچه موجبات نگارش این مطلب گردید، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع جوانان و دانشجویان قم بوده است. قطعا رهبر با نظر به جوشش بیشتر حق و حقگرایی در میان جوانان، سخن از حق و حقیقت را در بین این جمع پرشور مطرح نمودهاند. شاید که رهبر با عنایت بر آیه 13 سوره کهف، آنجا که میفرماید: "آنها جوان مردانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایت آنها افزودیم" و از آنجا که در سن جوانی، «بدن»، نیرومند و «احساسات»، پرجوش و «عواطف»، پرخروش است و از نظر جنبه های روحی، قلب جوان، آماده پذیرش نور حق و کانون محبت و سخاوت و عفو و گذشت است(تفسیر نمونه، جلد 12(سوره کهف، آیه 13) ص 360)، بسیاری از سخنان مهمشان در باب مسائل مملکتی و توجه به درونسازی را برای بازگو کردن در جمع جوانان مطرح نمودند. اینک پیرامون مسئله حق و باطل مباحثی مطرح خواهد شد.
حق و باطل در اندیشه اسلامی
اندیشه اسلامی به ما نگاهی مبتنی بر تفکیک حق و باطل میدهد. تعریف حق و باطل، خود قصهای دراز دارد اما اجمالاً میتوان بر اساس این دو مفهوم، نسبت انسان و دین نابالهی را چنین ترسیم کرد: خداوند ـ که مصداق کامل یا تنها مصداق حقیقی حق استـ برای بازداشتن انسان از باطل دو چیز به او داده است. اول، عقل و فطرتی که خودبهخود به «حق» تمایل دارد؛ دوم وحی و سنتی که برآمده از «حق» و راهنما بهسوی «حق» است( فأقم وجهک للدین حنیفاً، فطره الله التی فطر الناس علیها ـ روم / 30). اینگونه است که انسان هیچگاه نمیتواند بهانهجویی کند و آنجا که به راه باطل کشیده شد، از غفلت خود اوست. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در بخشی از سخنانشان به غفلت برخی انقلابیون سابق از راه خدا و گرفتاری در دام دنیا اشاره نمودند. با کمی دقت در کلام رهبر روشن میشود که سخنان ایشان برآمده از متن قرآن و کلام ناب خداوند است.
حتی فریفته شدن انسان جاهل نیز از آن روست که باطل در لباس حق درمیآید، (نهجالبلاغه، خ 38). میتوان گفت اکتفای انسان به بُعدی از ابعاد حق و بیتوجهیاش به حق با تمام ابعاد و جامعیتش است که او را به مسیر باطل میاندازد. هر آرمان و مسلکی که بنیآدم را فریفته چه آزادی لیبرالیستی، چه عدالت مارکسیستی، چه معنویت مقدسمآبانه و … ضرورتاً بهرهای هرچند ناتمام از حق داشته و باز انزجار بشر از تمام این مسلکها هم بهسبب نقصی است که نسبت به حق مطلق داشتهاند. اینگونه، میتوان تاریخ بشر را به قول شهید آوینی، «ماجرای تجدید یا نقض عهد بشر با محبوب فطری حقیقی» دانست که نهایتاً به قول شهید محمدباقر صدر به یافتن آن محبوب حقیقی در نظام ناب دینی در پایان تاریخ منجر میشود و تا پیش از آن، فطرت حقجوی انسان همواره حکم تشنهای را دارد که به طرف سرابها (باطلهای حقنما) میرفته است. بنابراین این باطل حقنما (یا باطل آمیخته به حق، یا حق ناقص) به تناسب درک و خواسته ابنای بشر، جلوههای گوناگونی دارد. وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَـکْـتُمُوا الْحَقَّ وَ اَ نْتُمْ تَعْلَمونَ؛
حق را با باطل مخلوط نکنید، و حقیقت را با اینکه مىدانید، پنهان نکنید(سورهبقره،آیه42).
چهره واقعی حق در کلام امیرالمومنین علیه السلام
آن کس که میخواهد حق را بشناسد باید چهره حق را در سیمای نورانی علی علیه السلام به تماشا بنشیند آنگاه که رسول خدا«صلی الله علیه وآله» فرمود:«علی مع الحق و الحق مع علی...علی علیه السلام با حق است و حق با علی علیه السلام است. علی علیه السلام هیچگاه از حق جدا نیست و حق همیشه با اوست". مسلما فرمایشات آنحضرت پیرامون حق وباطل میتواند نمای حقمدارانه شخصیت والای امیرالمومنین علیه السلام را روشنتر کند و قطبنمایی باشد که در بیابانهای پرغبارِ حیرت، مسیر صحیح حرکت به سمت هدف را مشخص سازد. از این رو گوشهای از فرمایشات ایشان پیرامون حق و باطل را بیان خواهیم کرد.
امام علی علیه السلام فرمود: حق، راه بهشت است و باطل، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کنندهاى است.( نهج السعادة، ج 3، ص 291.)
امام على علیهالسلام : هر کس باطل را یارى کند، به حق ستم کرده است. (غررالحکم، ح 6041.)
امام علی علیه السلام: هان! میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست. از آن حضرت درباره معناى این فرمایش سؤال شد. امام انگشتان خود را بههم چسباند و آنها را میان گوش و چشم خود گذاشت و آنگاه فرمودند: باطل این است که بگویى: شنیدم و حق آن است که بگویى: دیدم. (نهج البلاغه، از خطبه 141.)
امام علی علیه السلام: حق، شمشیر بُرَّندهاى است بر ضد اهل باطل.( عیون الحکم والمواعظ، ص 28)
امام علی علیه السلام: اى مردم! اگر در یارى حق کوتاهى نمىکردید و در خوار ساختن باطل سستى نمىنمودید، کسانى که همپایه شما نیستند، در شما طمع نمىکردند و هیچ قدرتى بر شما مسلط نمىشد.( نهج البلاغه، از خطبه 165)
تعریف حق و باطل
حق چیست؟حق چیزى است که نقیض باطل است، از دیدگاه لغت،حق به طور کلى بهامر و چیز ثابت و پایدار گفته مىشود،باطل در مقابل آن به چیز غیر ثابت،ناپایدارو غیر دائمى،موقت،گذرا و هر تعبیر دیگرى که مناسب باشد،گفته مىشود(لسان العرب).
حق در اصطلاح عبارت است از آن واقعیت ثابت که از نوعى بایستگى و شایستگى برخوردار بوده باشد و بالطبع باطل در مقابل آن قرار میگیرد.
کلام آیتالله خامنهای در ارتباط حق و باطل
در تکمله مباحث فوق، کلام رهبر معظم انقلاب در دیدار با بسیجیان قم نیز مهر تاییدی است بر ضرورت شناختن افراد از روی حق و نه شناختن حق از روی افراد. ایشان میفرمایند: "همان طور که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) فرموده بود: «لا یعرف الحقّ بالرّجال»؛ با چهرهها نمیشود حق را تشخیص داد. یک چهرهى موجه محترم است، مورد قبول است، مورد تکریم است؛ اما او نمیتواند شاخص حق باشد. گاهى چهرهى موجهى مثل بعضى از صحابهى پیغمبر راه را عوضى میروند، اشتباه میکنند. باید حق را شناخت، باید راه را تشخیص داد تا بفهمیم این شخص حق است یا باطل. هر که از این راه رفت، حق است؛ هر که از راه حق نرفت، مردود است. حق را باید شناخت."