سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به یکى از کسانى که بدو سخنى گفته بود و از مقدار وى بزرگتر مى‏نمود فرمود : ] پر نیاورده پریدى و در خردسالى بانگ در کشیدى . [ و شکیر ، نخست پرهاست که بر پرنده روید ، پیش از آنکه نیرومند و استوار شود ، و سقب شتر خردسال است و شتر بانگ بر نیاورد مگر آنگاه که فحل گردد . ] [نهج البلاغه]

خدابودودیگرهیچ

خلقت هنوزقبای هستی برعالم نیاراسته بود.ظلمت بود،عدم بود،سردووحشتناک.ودایره ی امکان هنوزتکیه گاهی برای وجودنداشت.

خداکلمه بود.

کلمه ای که هنوزالقانشده بود،خداخالق بود،خالقی که هنوزخلاقیتش مخفی بود،خدارحمان بود،ولی هنوززیبایی اش تجلی نکرده بود.خداعادل بودولی عدالتش هنوزبروزننموده بود.

درعدم چگونه کمال وجمال خودرابنمایاند؟

اراده خداتجلی کرد،کوه هاوآسمان هاودریاهاوکهکشان هاراآفرید،چه انفجارها،چه توفان ها ،چه سیلاب ها،چه غوغاها ...!که حرکت اساسی خلقت شده بودوزندگی باشوروهیجان زایدالوصفش هرسومی تاخت.

دوست داشتم آغازین سخن وبلاگم رابایک مناجات عاشقانه وعارفانه شروع کنم ،ازاین رورفتم سراغ رازونیازهای سردارعشق وشهادت تانشان دهم که چمران دروصف معشوقش ،صاحب زبانی رساوبی نظیراست.

                                                                   "الحمدلله من اوله الی آخره"